تهرانیها حتما نام محله ضرابخانه و سهراه ضرابخانه را شنیدهاند. اگرچه امروز دیگر نشانی از بافت قدیمی این محله نیست و ضرابخانه هم مثل دیگر محلههای تهران به تسخیر آپارتمانها و ساختمانهای نونوار درآمده است، اما روزگاری در یکی از ساختمانهای این محله سکه ضرب میشد.
محله ضرابخانه را که بگردید، نشانی از ساختمان ضرابخانه وجود ندارد؛ همان ساختمانی که در دوران قاجار محل ضرب سکه بود. بیش از یک دهه است که محله ضرابخانه با محله پاسداران ادغام شده و تنها قدیمیهای محله میدانند که محدوده تقریبی ساختمان ضرابخانه کجا بود. عدهای تقاطع خیابان پاسدارن و بوستان فرخی را محل احتمالی ساختمان ضرابخانه میدانند و گروهی از موسفیدان محله هم تقاطع خیابان شریعتی و بزرگراه شهید همت را به عنوان محلی که روزگاری ساختمان ضرابخانه در آن قرار داشت معرفی میکنند.
آموزش به نخستین بانکدارهای ایران
اگرچه دیگر نشانی از ساختمان ضرابخانه وجود ندارد اما هنوز پیوند محله ضرابخانه با «پول» به طور کامل قطع نشده است. در خیابان پاسداران یا همان محدوده تقریبی ساختمان ضرابخانه، به ساختمانی کهنسال میرسید که نام «موسسه آموزش عالی بانکداری» روی سردر آن جلب توجه میکند؛ ساختمان متروکهای که سقف شیروانی و گچکاری ستونهایش رنگ و بوی قجری دارد. درست دیوار به دیوار این ساختمان، ساختمان کمسن و سالتر دیگری به چشم میخورد که نام موسسه عالی بانکداری روی سردر آن دیده میشود و محل رفت و آمد دانشآموختههای بانکداری است. اگر از قدیمیهای ضرابخانه بپرسید میگویند ساختمان قدیمیتر، مربوط به دوره قاجار است و عنوان نخستین مرکز آموزش بانکداری در ایران را یدک میکشد.
ضرابخانه کجا بود؟
اگرچه دیگر نشانی از ساختمان ضرابخانه وجود ندارد اما ماجراهای ضرب سکه در این محله هنوز دهان به دهان میچرخد و بخشی از هویت این محله قدیمی است. هویتی که باعث شده با وجود ادغام این محله با محله پاسداران در سال ۱۳۸۴، هنوز هم اهالی این محله از نام «ضرابخانه» و «سهراه ضرابخانه» برای نشانی دادن استفاده کنند. اولین ضرابخانه تهران اما در این محله قرار نداشت. در دوران ناصرالدینشاه اولین ضرابخانه تهران در محدوده بازار ساخته شده و در این محله سکههای قجری ضرب و به دست مردم میرسید. اما ماجرای انتقال ساختمان ضرابخانه از بازار به خیابان سلطنتآباد یا خیابان پاسداران فعلی و به عبارتی به محله ضرابخانه، دلایل جالبی دارد. «نصرالله حدادی» تهرانشناس دراینباره میگوید: «یکی از مهمترین دلایل انتقال ضرابخانه از بازار تهران به خیابان سلطنتآباد این بود که اجازه دخالت در ضرب سکه به کسی ندهند و شاهان قاجار با خیال راحت بتوانند سکه تقلبی ضرب کنند تا به ثروت خود اضافه کنند.»
یه پول سیاه نمیارزد!
ضرب سکه و تقلب در ضرب سکه در این دوران اما ماجراهای جالب بسیاری دارد که اشاره به آن خالی از لطف نیست؛ ماجراهایی که باعث شکلگیری چند ضربالمثل رایج با واژه سکه در فرهنگ ایرانیها شده است. ضربالمثل «یه پول سیاه نمیارزد» یکی از آن ضربالمثلهای رایج است که امروز هم کاربرد دارد و ریشه آن را باید در همین دوران جستوجو کرد. وقتی ضرابخانه تهران در دوران ناصرالدینشاه شروع به کار کرد، هر کسی که مس، طلا، نقره و نیکل داشت میتوانست به ضرابخانه برود و سکه ضرب کند. آن زمان در میان عامه مردم به سکههایی که با نقره و طلا ضرب میشد و ارزش بیشتری داشت «پول سفید» میگفتند؛ و سکههای ضرب شده با نیکل و مس هم چون رنگ سیاه داشت میان مردم به «پول سیاه» معروف شد. از همین دوران بود که ضربالمثل «یه پول سیاه نمیارزد» میان مردم رایج شد.
از سکه افتاد!
وقتی ضرب سکه رایج شد، تقلب در ضرب سکه هم رواج پیدا کرد. در دوران قاجار ارزش هر سکه را با وزن آلیاژ آن میسنجیدند. بنابراین متقلبها هم در وزن آلیاز دست میبردند و به این ترتیب در بازار دوران قاجار سکه تقلبی هم پیدا میشد. در همین ضرابخانه، «معیرالممالک» مسئول عیارسنجی آلیاژها بود تا سکههای تقلبی تشخیص داده شود. در بازار هم افرادی بودند که عیار سکهها را میسنجیدند که مبادا سکه تقلبی گیرشان آمده باشد. به این افراد «معیر» میگفتند. اگر آنها تشخیص میدادند که سکهای تقلبی است، آن پول از سکه میافتاد. ضربالمثل «از سکه افتاد» هم ریشه در همین دوران دارد.